می دونم یه شب می آی خاکو چراغون می کنی
شیشه عمر شبو می شکنی داغون می کنی
شنیدم وقتی بیای از آسمون گل می ریزه
کوچه باغا رو پر از بیدای مجنون می کنی
شنیدم وقتی بیای غصه هامون تموم می شه
قحطی گریه می آد خنده رو ارزون می کنی
آسمون به احترامت پا می شه به اون نشون
که تو سفره زمین خورشیدو مهمون می کنی
دلامون خیلی گرفته س , شبامون خیلی سیاس
می دونم یه شب می آی خاکو چراغون می کنی
((علیرضا قزوه))
کلمات کلیدی:
هیچ راهی برایشان بسته نیست از هر معبری که اراده کنند رد می شوند و به هر کجا که بخواهند سرک می کشند.
روی سخن ما با آن دسته موتورسورارانی است که خیابانها و معابر شهری برایشان پیست بازی است و انگار که آنها تافته جدا بافته از وسایل نقلیه اند و سرپیچی از قانون هم که شده عادت .
یکی برای فرار از ترافیک سنگین دیگری برای معاش خانواده و آن یکی هم شاید شور جوانی
اما رفتارهای عجیب و غریب برخی موتورسواران با چراغ قرمز بیگانه اند و گویا خیابان یک طرفه و خط ویژه و عبور ممنوع هم که برایشان معنایی ندارد.
قوانینی که بازدارنده نیست و رفتارهایی که به علت نبود آموزش ناهنجارند .
وطرح هایی که هراز چند با شعار ساماندهی شروع می شوند و در فصلی دیگر به فراموشی می روند باعث شده هر روز امنیت تردد با خطر مواجه شود و سرنوشت راکبان موتور هم با مرگ گره بخورد .
به هر حال خوب راندن هم هنره و هم مهارت /مهارتی که با آموزش مداوم به دست می آید و نتیجه اش نظم آمد و شد است و امنیت برای شهروندان.
کلمات کلیدی: