بارالها ! ... ای نهایت آرزوی آرزومندان !ای نهایت درخواستِ درخواست کنندگان ! ای غایت خواسته خواستاران ! ای والاترین رغبتِ راغبان ! ... فروتنی ام برای تو ودرخواستم از توست و مویه و زاری ام به سوی توست . [.امام سجّاد علیه السلام]
سلام بر عشق

 

با پیوندی بس مقدس و ارزشمند کانونی پر از محبت و عاطفه شکل می گیرد  خانواده ای جدید با زندگی و تجربه ای نو

در اهمیت و نقش خانواده همین بس که سلامت و بالندگی هرجامعه در گرو  سلامت و پویایی آن خانواده است و پایه موفقیت و کامیابی اعضای خانواده در همین نهاد اجتماعی تقویت می شود.


 تحسین و تشویق /همفکری و مشورت و احترام متقابل در خانواده های موفق موج می زند و تک تک اعضای خانواده برای سعادت و خوشبختی یکدیگر تلاش می کنند .


حمایت عاطفی و روانی از فرزندان  و تربیت صحیح  آنها مسئولیتی است که والدین باید برای رسیدن به  سعادت خانواده خود مورد توجه قرار دهند

فرزندان در محیط خانه و خانواده با سرمشق قرار دادن بزرگترها بهتر زیستن را می آموزند و مهارتهای زندگی را فرا می گیرند
 
واژه دوستت دارم در خانواده های موفق همچون اکسیری شفا بخش ناملایمات و سختی ها را کنار زده و روابط دوستانه و سرشار از محبت را جایگزین برخی بد اخلاقی ها و کج خلقی ها می کند

فرزندان شایسته و موفق در خانواده هایی رشد می کنند که با آموزه های دین مودت و مهربانی تربیت شده باشند فرزندانی که آیندگان جامعه اند و فردای بهتر را رقم خواهند زد.



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط majid akbari 92/11/27:: 8:21 صبح     |     () نظر

یک روز ملا نصر الدین برای تعمیر بام خانه خود مجبور شد مصالح ساختمانی را بر پشت الاغ بگذارد و به بالای پشت بام ببرد.

الاغ هم به سختی از پله ها بالا رفت. ملا مصالح ساختمانی را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پایین هدایت کرد.

ملا نمی دانست که خر از پله بالا می رود، ولی به هیچ وجه از پله پایین نمی آید. هر کاری کرد، الاغ از پله پایین نیامد.

ملا  الاغ را رها کرد و به خانه آمد که استراحت کند. در همین موقع دید الاغ دارد روی پشت بام بالا و پایین می پرد.

وقتی که دوباره به پشت بام رفت، می خواست الاغ را آرام کند که دید الاغ به هیچ وجه آرام نمی شود. برگشت

و بعد از مدتی متوجه شد که سقف اتاق خراب شده و پاهای الاغ از سقف آویزان شده است. بالاخره الاغ از سقف به زمین افتاد و مرد.

بعد ملا نصرالدین گفت لعنت بر من که نمی دانستم که اگر خری به جایگاه رفیع و پست مهمی برسد، هم آنجا را خراب می کند و هم خودش را می کشد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط majid akbari 92/11/26:: 2:26 عصر     |     () نظر

ای جماعت چطوره حالات تون        قربون اون فهم و کمالات تون

گردنتون پیش کسی خم نشه        از سر بنده سایه تون کم نشه

راز و نیاز و بندگی تون درست        حساب کتاب زندگی تون درست

باز یه هوا دلم گرفته امروز             جون شما دلم گرفته امروز

راست و حسینی ش نمی دونم چرا  بِینی و بیِنی ش نمی دونم چرا

فرقی نداره دیگه شهر و روستا        حال نمی دن مثل قدیما دوستا

شاپرکا به نیش مجهز شدن        غریب گزا هم آشنا گز شدن

شعرم اگه سست و شکسته بسته است         سرزنشم نکن دلم شکسته است

آدم دل شکسته بهش حرج نیست        شعر شکسته بسته بهش حرج نیست

تا که می افته دندونای شیری         روی سرت می شینه برف پیری

کمیسیون مرگ میشه تشکیل          دور می شن بزرگترای فامیل

یه دفعه هم کلاسیا پیر می شن          هم بازیا پیر و زمین گیر می شن

رمق نمونده تا برم صبح زود           پیاده تا امام زاده داوود

گذشت دوره ای که ما یکی بود         خدا و عشق آدما یکی بود

تو کوچه های غربی صناعت        عشق وگرفتن از شما جماعت

درسته دیگه توی شهر ما نیست        دلی که مثل کاروان سرا نیست

یه چیزی می گم ایشالله دلخور نشین        قربون اون دلای تک سر نشین

شهر بدون مرد شهر درده        قربون شکل ماه هرچی مرده

مردای ده مردای کاه و گندم         مردای ده مردای خوان هشتم

مردای پشت کوه مثل خورشید        تو دلشون هزارجام جمشید

کیسه چپق ها به پر شال شون        لشکر بچه ها به دنبال شون

بیل و کلنگ شون همیشه براق        قلیون شون به راه ، دماغ شون چاق

صبح سحر پا میشن از رختخواب        یکسره رو پان تا غروب آفتاب

چارتای رستمن به قد و قامت        هیکلشون توپ تن شون سلامت

نبوده غیر گرده ی گلاشون        غبار اگر نشسته رو کلاشون

کلامشون دعا دعاشون روا        سلام و نون وعشق شون بی ریا

مردای ناز دار اهل شهرن        با خودشون هم این قبیله قهرن

مردای اخم وطعنه بی دلیل        مردای سر شکسته ی زن ذلیل

مردای دکترای حل جدول        مردای نق نقوی لوس تنبل

لعنت و نفرین می کنن به جاده        اگر برن چار تا قدم پیاده

مردای خواب تو ساعت اداری        تازه دو ساعتم اضافه کاری

توی رگاشون می کشه تنوره        تری گلیسرید و قند واوره

انگار آتیش گرفته ترمه هاشون        همیشه تو همه سگرمه هاشون

به زیر دست ترشی و عبوسی        به منشی اداره چاپلوسی

برای جستن از مظان شک ها        دایره المعارف کلک ها

بچه به دنیا می آرن با نذور        اغلب شون یه دونه اون هم به زور

پیش همه از عاطفه دم میزنن        پشت سر اما واسه هم میزنن

اینجا مهم فقط مقام و پسته        مردای شهری کارشون درسته

مشتی حسن چای و سماورت کو        سینی و باقالی و گلپرت کو

ای به فدای ریخت و شکل و تیپت        بوی چپق نمی ده عطر پیپت

مشتی حسن قربون میز و فایلت        قربون زنگ گوشی موبایلت

اونکه دهاتی و نجیبه مشتی        میون شهریا غریبه مشتی

قدیمترا قاتله هم صفت داشت       دزد سر گردنه معرفت داشت

اون زمونا که نقل تربیت بود        آدم کشی یه جور معصیت بود

معنی نداره توی عصر سی دی        بزرگ و کوچیکی و ریش سفیدی

تقی به فکر رونق نقی نیست        کسی به فکر نفع مابقی نیست

مقاله ها پشت هم اندازیه        جناح و باند و حزب و خط بازیه

بسکه به هر طرف ستادمون رفت        صراط مستقیم یادمون رفت

ارزشمون به طول و عرض میزه        چقدر میز و صندلی عزیزه

تموم فکر و ذکرمون همینه        که هیچکی پشت میزمون نشینه

یه عمره دودو زده چشم و چالت        که خش نیفته روی میز کارت

اونا که مرد و زن دعاگوشون بود        میز ریاست سر زانوشون بود

بیا بشین که میز اگه وفا داشت        وفا به صاحبای قبل ما داشت

قدیم که نرخها به طالبش بود        ارزش صندلی به صاحبش بود

فقیه اگه بالای منبر می شست      جوون سه چار پله پایین تر می شست

معنی شان و رتبه یادشون بود        حرمت مردم به سوادشون بود

روی لبت خوبه تبسم باشه        دفتر کارت دل مردم باشه

مردا بدون میز هم عزیزن        رفوزه ها همیشه پشت میزن

خلاصه قصه اونقدر درامه       که ایدز پیش دردمون زکامه

فتنه و دعوا سر نونه مشتی      دوره آخرالزمونه مشتی

جسارتا شعرم اگر غمین بود      به قول خواجه خاطرم حزین بود

دعا کنید که حالمون خوب بشه      تا شعرمون یه ریزه مرغوب بشه

شاعر: ابوالفضل زرویی نصرآباد


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط majid akbari 92/11/26:: 2:21 عصر     |     () نظر

 

 

 

یادمان نمی رود که عزت و هویت امروز ما مدیون شجاعت و مجاهدت شهدا است همانانی که ناب ترین جلوه های دلدادگی و وفاداری را رقم زدند تا بیگانه را در این سرزمین جایی نباشد

 
آن زمان که معنای بودن را در نبودن یافتند و تا بیکرانه ها پر کشیدند


و امروز ما میراث دار انسانهای با ارزشی هستیم که پایبندی به اسلام و انقلاب را سرلوحه زندگی خویش قرار دادند و از جان گذشتند 

  
اکنون یادمان شهدا برایمان یادآور آن همه ایثار و رشادت است تا در پیچ و خم زندگی امروزی میثاقی دوباره با اسطوره های کشورمان ببندیم که هیچگاه از راهشان هدفشان و آرمانشان فاصله نمی گیریم .


 با شهدا پیمان ببندیم که ما فرزندان این مرز بوم هیچگاه شهدا را به خاک نسپرده ایم بلکه به یاد سپرده ایم

خدایا ما را شرمنده شهدا مکن

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط majid akbari 92/11/17:: 3:55 عصر     |     () نظر


با بارش برف  در برخی استانهای کشور زمستان با چهره واقعی خود رخنمایی کرد و سرمای اون به بیشتر مناطق کشور رسید
سرمایی که در بعضی جاها بی سابقه بوده و حتی ارتفاع برف به بیش از یک و نیم متر هم رسیده
معمولا در این شرایط  آمد و شد مردم به ویژه در شهرهای بزرگ مختل  و حرکت به کندی انجام می شه

حالا که بارش  رحمت الهی سخاوتمندانه می باره و روح و جسم هرکسی رو طراوت می بخشه خوبه که بیشتر به فکر هم باشیم و هوای یکدیگر رو داشته باشیم
از مصرف بهینه گاز در این فصل سرد گرفته تا سوار کردن مسافرایی که زیر برف منتظرن ماشینن

اما رانندگی تو هوای سرد و یخبندان هم نیاز به هوشیاری و مراقبت بیشتر داره و هم مهارتی که بهتر خودروی خودمون رو کنترل کنیم

و در پایان  این نکته رو هم بگم که  معمولا امار شکستگی دست و پا در در این فصل زیاده پس با کمی احتیاط و پوشیدن کفش مناسب از  سر خوردن در معابر پیشگیری کنیم و هوای افراد مسن و بچه ها رو هم بیشتر داشته باشیم 


  


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط majid akbari 92/11/15:: 3:55 عصر     |     () نظر
   1   2   3      >